همه عناوین این سری از آغاز تا امروز را ساعت ها بازی کرده ایم و لذت برده ایم و حال منتظر بازی جدید هستیم. زمان عرضه بازی فرا می رسد، در نظرات می گوییم واقعا یوبیسافت این بازی را برای چه کسی منتشر کرده است؟ ما که طرفدار این سری هستیم آن را نمی خریم. پس از گذاشتن نظر، تلفن همراه خود را بیرون آورده و شماره را می گیریم…. بوق… بوق… بفرمایید…. سلام اقا خسته نباشید ببخشید می خواستم بپرسم بازی جدید Assassin’s Creed رسیده است؟ بازی را همان اوایل با قیمت بالا می خریم و در خانه با لذت به جانش می افتیم و مانند تک تک عناوین این سری تا به امروز یکی از بهترین تجربه های بازبباز بودنمان در این سبک برایمان رقم می خورد.ادامه مطلب
حال مدتی بعد از انتشار بازی سری به نظرات سایت می زنیم. برخی نظرات از این قرارند: واقعا بازی مسخره ای ساختن. این دیگه چه نسخه ای بود. واقعا مرحله ۳۰ بازی بدرد نخور بود! (تا ۳۰ رفتی؟!)…. یوبیسافت کی دست بر میداری از این فرنچایز. با این که ۱۰۰ ساعت بازی را تجربه کردم اصلا خوب نبود! (همش ۱۰۰ ساعت؟ آره معلومه بد بوده!)… حیف آن ۲۵۰ تومانی که روز اول برای خرید بازی دادم!! (این همان کاربرای است که گفته بود واقعا یوبیسافت این بازی را برای چه کسی منتشر کرده است؟ ما که طرفدار این سری هستیم آن را نمی خریم)…. واقعا دیگه گند این سری در اومده. من که همه نسخه های این فرنچایز رو هر کدوم ۶-۷ بار تموم کردم واقعا دیگه این نسخه بار چهارم بازی دلم رو زد! (طفلکی! خیلی بد بوده ۴ بار رفته!)… و خلاصه انواع و اقسام نظراتی از این دست.
خوب می دانید که در بسیاری از مواقع این مقدمه ای که با چاشنی ظنز همراه بود، آینه واقعیت است. چند سالی است که موج عجیبی بر ضد عناوین سری Assassin’s Creed به راه افتاده است که بیشتر ناحق به نظر می رسد تا حق. عناوینی که واقعا هر بار کاملا تغییر می کنند و دوره ای جدید با معماری جدید و شخصیت های جدید و المان های گیم پلی جدید را برای ما به ارمغان می آورند، ما نیز همگی آن ها را می خریم و تا انتها با لذت بازی می کنیم اما در نهایت وقتی دور هم جمع می شویم انواع بد و بیراه است که نثار سازندگان بازی و خود این عناوین می کنیم.
جالب است که اگر از هر کداممان در مورد این سری بپرسند کل زیر و بم یونیتی و سیندیکیت و … را برایشان توضیح می دهیم اما می گوییم بد است! باید اذعان کنم که حتی خود من نیز گاها سوار بر چنین موجی بوده ام اما خوشبختانه توانستم به جای کورکورانه دنبال و قبول کردن هر چه بقیه می گویند خودم فکر کنم و کلاهم را قاضی کنم. این گونه بود که حس کردم واقعا حق عناوینی که در این سال ها از سری اساسین منتشر شده اند این نبوده است. تا کی بگوییم “وای.. اساسین ۲ کجاست؟” بازی باید تغییر کند. باید نو شود.
بگذارید این گونه بگویم. بدترین نسخه سری Assassin’s Creed را که در ذهن دارید در نظر بگیرید. آیا آن را کامل بازی کرده اید؟ احتمالا جواب بله است. حالا سوال مهمتر. چند بازی را سراغ دارید که در همین سبک لذتی خیلی بیشتر یا بیشتر از همین ضعیف ترین بازی این سری را به شما هدیه داده اند؟ واقعا بیشتر از یک یا شاید دو بازی هستند؟ شاید همین تعداد هم نباشند. می دانید وقتی به تمامی این موارد فکر کردم و آن ها را در کنار هم گذاشتم به چه نتیجه ای رسیدم؟ سری عناوین Assassin’s Creed تنها و تنها نسبت به دیگر نسخه های همین سری ضعیف تر یا قوی تر هستند و فقط در دایره عناوین فرنچایز Assassin’s Creed و فقط با هم قابل مقایسه هستند، ولی در مقیاس کلی، همگی آن ها تقریبا از تمامی عناوین موجود هم سبک خود برتر و با کیفیت تر هستند.
تقریبا همه ما (منظور دوستداران این فرنچایز است)، همه این عناوین را بدون استنا می خریم و کامل بازی می کنیم و در نهایت هم فقط غر می زنیم که این سری فلان است و فلان شده است و نسخه دوم کجاست و آن همه خاطره چه شد! کمی شخصی فکر کنیم. بقیه را ول کنید. نظر خودتان در ته دلتان چیست؟ از موج غر زدن ها پیاده شوید و به لذتی که از هر نسخه برده اید فکر کنید. شاید داریم کمی تند می رویم… شاید کمی بی انصافیم.
با این مقدمه کلی در مورد سری عناوین Assassin’s Creed کم کم به سراغ مبحث اصلی این مقاله می رویم. مقاله ای که حتما دیگر می دانید که در مورد یکی از بازی های این سری است و البته خوشبختانه در مورد یکی از برترین آن ها که قبلا نیز در مقاله رده بندی عناوین Assassin’s Creed آن را در جایگاه دوم این بازی ها برای شما عزیزان قرار داده بودم. زمانی که برای اولین بار بازی Assassin’s Creed IV: Black Flag به عنوان یک بازی بین نسلی برای کنسول های نسل هفتم و هشتم و رایانه های شخصی معرفی شد شاید بسیاری از ماها نگران این بودیم که چقدر زیاد در این نسخه به دریا و نبرهای دریایی و کشتی و … پرداخته شده است و اصلا مگر درد دریایی با فرقه اساسین ها جور در می آید؟
حق هم داشتیم. بالاخره هر تغییر بزرگی در ابتدا کمی مقاومت را در برابرش می بیند اما سرانجام اگر این تغییر مفید باشد همه آن را قبول خواهند کرد. اتفاقی که در مورد Assassin’s Creed IV: Black Flag نیز رخ داد و نه تنها همه آن را قبول کردند بلکه به خاطر همین تغییرها تبدیل به یکی از برترین و لذت بخش ترین عناوین این فرنچایز نیز شد و در کنار شاهکارهایی مثل نسخه دوم Assassin’s Creed قرار گرفت.
Assassin’s Creed IV: Black Flag از هر نظر که به آن نگاه کنید فوق العاده است و معنای واقعی لذت از یک بازی رایانه ای را برای ما به همراه داشت؛ از شخصیت اصلی جذاب و بی خیال بازی گرفته تا نبردهای بی نظیر دریایی، دنیایی بسیار زیبا و وسیع برای اکتشاف، قابلیت های شخصی سازی بسیار عالی برای کشتی و شخصیت اصلی بازی (که آن را بسیار شبیه به یک عنوان نقش آفرینی جهان آزاد کرده بود و اتفاقا همین استفاده از المان های نقش آفرینی برگ برنده Assassin’s Creed IV: Black Flag بود و لذت آن را برای بازیباز چند برابر کرده بود). پس از تجربه کامل بازی در نسل هفتم، مدتی قبل نسخه کامل این عنوان بر روی پلی استیشن ۴ را که تخفیف خوبی خورده بود را خریداری کردم و مشغول تجربه آن در نسل هشتم شدم.
باور نمی کردم که این حس را دارم که گویی برای اولین بار است این بازی را تجربه می کنم و به قدری این بازی لذت بخش بود که مانند بار اول به طور مداوم پای آن نشستم و خود بازی و بسته الحاقی اش را به پایان رساندم. به همین خاطر نیز تصمیم گرفتم تا نقد و بررسی این عنوان در نسل هشتم را برای شما عزیزان به رشته تحریر در آورم و بار دیگر خاطره این بازی بی نظیر را زنده کنیم. اگر از علاقمندان این عنوان هستید و میخواهید تا بار دیگر یادی از این بازی کنید و شاید دوباره به سراغ آن بروید، و یا اگر احیانا این عنوان از زیر دستتان در رفته است و می خواهید که شاید آن را تجربه کنید و با آن آشنا شوید، پیشنهاد می کنم تا در ادامه مقاله نقد و بررسی Assassin’s Creed IV: Black Flag (نسل هشتم) با بنده و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همراه شوید.
در بازی Assassin’s Creed IV: Black Flag به “دوره طلایی دزدان دریایی” در ابتدای قرن هفدهم سفر می کنیم و در قالب شخصیتی به نام Edward Kenway که پدربزرگ کانر یعنی شخصیت اصلی نسخه سوم و همینطور پدر Haytham Kenway است و البته باید گفت شخصیتی است که از هر دوی این افراد جذاب تر است و بیشتر با بازیباز ارتباط برقرار می کند (اساسین هم اساسین های قدیم). بازی به مانند تمامی شمارههای قبلی این سری، در دو دوره زمانی روایت می شود؛ یعنی زمان حال و همینطور یک دورۀ تاریخی که همانطور که گفتیم این بار اتفاقات این بخش بازی در “دوره طلایی دزدان دریایی” در ابتدای قرن هفدهم رقم می خورد. پس از این که شاهد مرگ Desmond Miles در پایان نسخه سوم این سری بودیم، شرکت آبسترگو با موفق شد تا به قابلیتی دست پیدا کند که از طریق حافظه ژنتیکی Desmond، به مشاهده سرگذشت اجداد وی بپردازد و در اصل داستان این سری و این فرنچایز سودآور را برای یوبیسافت ادامه دهد!
در زمان حال در این نسخه (تا قبل از این همیشه کنترل Desmond را در زمان حال عهده دار بودیم) اکنون در نقش یکی از کارمندان شرکت آبسترگو هستیم که مثل همیشه از طریق آنیموس و بارگذاری نمونه ژنتیکی Desmond Miles در آن، به مشاهده وقایعی که اساسین ها در نبرد با تمپلارها در دوران مختلف تاریخی از سر گذرانده اند، می پردازیم و آن ها را تجربه می کنیم. Edward در ابتدا به عنوان یک ملوان در نیروی دریایی بریتانیا خدمت کرده است اما پس از پایان جنگ او و همرزمانش از کار بی کار شدند و به این ترتیب به دزدان دریایی پیوستند. او با قول به دست آوردن ثروت و شهرت به همسرش راهی دریای کارائیب می شود. در ادامه و طی وقایعی وی با یک اساسین که قصد جان او را دارد درگیر می شود و پس از کشتن وی لباس های او را پوشیده و وسایلش را نیز بر می دارد و ظاهری مثل اساسین ها (منتها هنوز بدون اعتقاد) پیدا می کند. طی مدت زیادی و وقایعی که در بازی رخ می دهد ادوارد هنوز فقط ظاهر اساسین ها را دارد و به آن ها کمک می کند اما در جایی از بازی وی دیگر حس می کند که واقعا یک اساسین است و به این پیمان برادری و این فرقه می پیوندد…
همانطور که مشاهده می کنید و احتمالا از همین مقدار کمی از داستان بازی که برای شما عزیزان گفتیم، فهمیده اید، داستان بازی در Assassin’s Creed IV: Black Flag نکته خیلی خاصی ندارد ولی به هیچ وجه نیز یک داستان خسته کننده و ضعیف نیست و مخصوصا با روایت خوب و اتفاقات بسیار زیادی که در بازی رقم می خورد، معمولی بودن داستان تا حد زیادی پوشانده شده است. همچنین دیگر نکته مثبتی که باعث می شود باز هم این سطحی بودن داستان کمتر به چشم بیاید، شخصیت پردازی عالی و جذابیت بسیار بالای Edward Kenway به عنوان یک درد دریایی اساسین است. در واقع رفتن به سراغ موضوع دزدان دریایی کارائیب نه تنها برگ برنده گیم پلی بازی بوده است، بلکه در زمینه داستان و شخصیت پردازی بازی نیز کمک شایانی به سازندگان کرده است. موضوع قرار گرفتن در قالب یک دزد دریایی قدرتمند در یک بازی به تنهایی هم جذاب است چه برسد به این که با یک فرنچایز محبوب و پر طرفدار با گیم پلی لذت بخش نیز ترکیب شود. در حقیقت حاصل این ترکیب بدون هیچ کم و کسری می شود Assassin’s Creed IV: Black Flag. یادم است که یکی از سازندگان بازی در مورد انتخاب این زمینه برای بازی در مصاحبه ای گفت “کیست که نخواهد در قالب یک دزد دریایی اساسین قرار بگیرد” و این کاملا صحیح است.
شخصیت Edward Kenway بسیار خاص و متفاوت تر از تمامی اساسین هایی است که تا کنون دیده ایم و سازندگان به خوبی شخصیتی را خلق کرده اند که مخلوطی از دزد دریایی و اساسین است ولی بخش دزد دریایی شخصیت وی بسیار پر رنگ تر است تا اساسین بودن او و همین او را خاص تر از بقیه کرده است. وی به مانند اکثر دزدهای دریایی بسیار بی خیال است و انگار هیچ چیزی برایش مهم نیست و موقعیت های مختلف برای وی تفاوتی ندارند. یعنی در نهایت باید گفت Edward Kenway بی خیال ترین اساسین تاریخ است! اساسینی که انگار زیاد هم اساسین نیست! در مجموع باید گفت بخش داستان و شخصیت پردازی و … در بازی نمره قبولی می گیرند و هر چند داستانی معمولی و بدون پیچش خاصی را شاهد هستیم ولی سازندگان با انتخاب هوشمندانه دوره تاریخی، شخصیت های جذاب، پرداختن به علائق دزدهای دریایی و داستان های آن ها و ترکییب این موارد با فرقه اساسین ها، کاری کرده اند که هیچ گلایه ای از داستان و روایت و روند پیشروی آن نداشته باشیم.
گرافیک پر فراز و نشیب ترین بخش بازی Assassin’s Creed IV: Black Flag است که مانند سایر بخش های بازی در سطح بسیار بالا عمل نکرده است. البته اگر بخواهیم به طور کلی در مورد گرافیک بازی نظر دهیم می توان گفت بازی تقریبا نمره قبولی می گرد اما وجود ضعف های نسبتا پرتعداد به ویژه در مبحث گرافیک فنی، بازیباز را آزار می دهد. در ابتدای بحث گرافیکی بازی مطابق معمول با گرافیک فنی آغاز می کنیم. نسخه نسل هشتمی Assassin’s Creed IV به صورت روان و راحت اجرا می شود و مشکل خاصی ندارد اما تنها کافیست تا تعداد افراد حاضر در صحنه بازی مقداری زیاد شود تا بسته به تعداد آن ها شاهد افت فریم های گاها وحشتناکی در بازی باشیم به طوری که در برخی مواقع بسیار آزار دهنده می شوند و روی تجربه شما از بازی اثر منفی می گذارند.
باگ های عجیب و غریب نیز در بازی مشاهده می شود و مثلا شاهد تکان خوردن های عجیب و غریب اجساد افراد کشته شده یا فرو رفتن دشمنان در هم و رفتارهای گاها خنده دار و عجیب شهروندان در بازی هستیم. همچنین بافت ها و تکسچرهای بی کیفیت نیز در بازی وجود دارند و با این که اغلب بافت های بازی با کیفیت و بدون مشکل اجرا می شوند ولی شاهد مواردی از کم کاری نیز در تکسچرهای بازی هستیم. مشکل دیگری که در بخش گرافیک فنی بازی باید به آن اشاره کرد دیر لود شدن های بافت های منطق مختلف و شهرها و … است که گاها وقتی به منطقه ای می رسید چند ثانیه طول می کشد تا آن منطقه و ساختمان ها و مردم آن بازگزاری شوند و بافت های آن به صورت صحیح لود شوند. البته خوشبختانه در بازی شاهد مواردی مثل پارگی تصویر و … نیستیم و نورپردازی بازی نیز در سطح بسیار بالایی انجام گرفته است.
در بحث گرافیک هنری خوشبختانه اوضاع بسیار بهتر است و طراحان بازی در این زمینه عالی عمل کرده اند. طراحی فوق العاده زیبای شهرها و جزایر مختلف موجود در اقیانوس بسیار زیبای بازی، طراحی جذاب شخصیت های بازی و پیاده کردن کامل حس و حال دزدان دریایی در ظاهر شخصیت ها، طراحی فوق العاده زیبا و واقعی کشتی ها تنوع آن ها، همه و همه باعث شده اند تا در بسیاری از مواقع ضعف های گرافیک فنی بازی به چشم نیاید و خود را به طور کامل در دل دوره حکمرانی دزدان دریایی بر اقیانوس ها حس می کنید. طراحی شخصیت ها همان طور که اشاره شد به خصوص در مورد شخصیت های اصلی بازی به خوبی انجام گرفته است اما نکته منفی که در این بخش وجود دارد این است که حس و حالت صورت شخصیت ها در هنگام حرف زدن یا حالات روحی مختلف، چندان تفاوتی نمی کند.
همچنین در بازی به کرات شاهد چهره های تکراری هستید و تا دلتان بخواهد در یک شهر، افراد کاملا مانند هم از لحاظ چهره و ظاهر خواهید دید. در مجموع بخش های گرافیک فنی و هنری بازی باید گفت گرافیک بازی در مقایسه با سایر بخش های بازی ضعیف ترین قسمت Assassin’s Creed IV: Black Flag است و نتوانسته است تا به مانند دیگر بخش ها در سطح فوق العاده عالی عمل کند و جا برای کار بیشتر به وضوح در بحث گرافیکی بازی مشهود است. هرچند که گرافیک هنری بازی بسیار بهتر از یخش فنی عمل کرده است و خیلی وقت ها جور آن را می کشد ولی باز هم مواردی مثل افت فریم ها و … روی تجربه شما از بازی تاثیر می گذارند و دلیل عمده کسر امتیاز از بازی در اکثر نقدها نیز همین مورد است.
گیم پلی Assassin’s Creed IV: Black Flag همان بخشی است که در حد یک شاهکار عمل کرده است و در واقع برگ برنده و نقطه اتکای بازی است. اضافه شدن مبارزات دریایی و بسط دادن آن ها نسبت به نسخه سوم، بازی را بسیار جذاب تر کرده است و مواردی مثل قابلیت های شخصی سازی بالای کشتی و … بازی را بسیار شبیه به عناونی نقش آفرینی کرده است. به حدی بخش کشتی رانی و مبارزات دریایی و شکار حیوانات دریایی در بازی جذاب است که بسیاری از وقت و زمان خود در بازی را بر روی اقیانوس می گذرانید و به همین دلیل نیز بسیاری از افراد عقیده داشتند که این یک عنوان Assassin’s Creed نیست و یک بازی جدید فوق العاده عالی است. اما بر خلاف این عقیده، باید گفت بازی کاملا المان های اساسی فرنچایز Assassin’s Creed را در خود حفظ کرده است و با این که بر روی دریا شاهد یک بازی جدید هستیم اما وقتی به مانند تمامی نسخه های قبلی این سری در خشکی هستید، مشغول تجربه یک Assassin’s Creed کامل می باشید.
انواع و اقسام ماموریت های اصلی و جانبی در بازی وجود دارند که می توانند ساعت های شما را سرگرم کنند و همینطور تعداد خیلی زیادی از آیتم های جمع کردنی نیز در بازی هستند که باعث می شوند ارزش تکرار بازی بسیار بالا برود و هرگز احساس خستگی و تکراری بودن به شما دست ندهد. شکار غول های دریایی مثل نهنگ های مختلف و کوسه ها که به طبیعی ترین شکل ممکن طراحی شده اند نیز حس و حال یک شکار واقعی غول های عظیم الجثه دریایی را به شما منتقل می کنند. این شکارها محدود به حیوانات دریایی نمی شود و سازندگان بازی در این نسخه یک حیات وحش کامل و با بهترین کیفیت ممکن خلق کرده اند و انواع و اقسام حیوانات کوچک و بزرگ را در مناطق مختلف بازی قرار داده اند که می توانید به شکار آنها بپردازید؛ از میمون و یوزپلنگ و راسو گرفته تا کروکودیل و آهو و … همه و همه به زیباترین شکل ممکن طراحی و در بازی قرار گرفته اند تا هر چه بیشتر حس واقعی بودن محیط های بازی به شما دست دهد و همچنین با شکار آنها و استفاده از پوستشان بتوانید مواردی مثل کیف پول خود و … را نیز ارتقا دهید که خود یک انگیزه بزرگ برای شکار این حیوانات و به دنبال آنها گشتن است که باعث می شود زمان گشت و گذار و لذت بردن شما از بازی طولانی تر نیز بشود.
از مواردی که گاها در گیم پلی بازی شما را ازار می دهند سکانس های “گوش ایستادن” است که علاوه بر زیاد بودن، در برخی مواقع طولانی نیز هستند و نکته بدتر لاسنجاست که در صورت خراب کردن این بخش ها و لو رفتن، باید کاملا از ابتدا این سکانس های کند را تجربه کنید که این بسیار خسته کننده است. مبارزات بازی تقریبا به مانند اجداد خود هستند و در اصل بر پایه ضد حمله قرار دارند که شما بایستی در مواجهه با چند دشمن منتظر حمله انها باشید و سپس با دکمه مثلث در نسخه پلی استیشن این حملات را دفع کرده و به دشمن ضربه وارد کنید و همچنین دشمنانی را که در حالت گارد یا دفاع هستند را نیز بایستی در ابتدا دفاعشان را بشکنید و سپس کار آن ها را تمام کنید. سلاح اصلی اساسین ها یعنی تیغه های مخفی متصل به دست به همراه انواع و اقسام شمشیرها و همچنین سلاح های گرم مثل تپانچه و … در بازی در اختیار شما هستند تا از آن ها در مبارزات استفاده کنید و در صورت نیاز و زیاد بودن تعداد دشمنان نیز می توانید از مواردی مثل بمب های دودزا و تمام کردن کار دشمنانی که در دود نابینا شده اند استفاده کنید.