بهتازگی تصاویر جدیدی از شرایط گیمپلی و محیط بازی Prey منتشر شده است. در ادامه خبر این تصاویر را میتوانید مشاهده کنید.
بدون شک بازی Prey میتواند یکی از مهیجترین و سرگرم کنندهترین عناوینی باشد که قرار است در سال ۲۰۱۷ منتشر شوذ. همانطور که میدانید بازی جدید شرکت بتسدا هیچ ارتباطی با نسخه قدیمی و اصلی Prey ندارد و شما شاهد عرضه یک بازی کاملا جدید خواهید بود و نه دنبالهای بر عنوان قبلی بازی، در هرصورت انتظار برای تجربه این عنوان بسیار سخت است.
بهتازگی تصاویر جدیدی از گیمپلی و محیط بازی منتشر شده است که بدون شک میتواند طرفداران این سبک و عنوان را بر سر شوق بیاورد. تصاویر منتشر شده شرایط مبارزهای بازی را نشان میدهد همچنین از تعدادی از اسلحههایی که در بازی در اختیار بازیباز قرار میگیرد نیز در این تصاویر رونمایی شده است در ادامه بخشهایی از محیط بازی به نمایش درآمده است که مثل همیشه زیبا و جذاب به نظر میرسند.
بازی Prey در سال ۲۰۱۷ برای پلتفرمهای پلیاستیشن ۴، ایکسباکس وان و رایانههای شخصی منتشر میشود.
در قسمت زیر این تصاویر منتشر شده را میتوانید مشاهده کنید:
توهین هایی که در بازی های رایانه ای غربی به مقدسات صورت می گیرد، نه تنها خشم و انزجار مسلمانان را به همراه نداشته، بلکه متأسفانه خیلی از این بازی ها زینت بخش اوقات فراغت جوانان مسلمان نیز شده اند!! عدم شناخت و اطلاع مسئولین و خانواده ها از محتوای بازی های رایانه ای و کم اهمیت دانستن این مقوله، باعث شده تا هتاکی ها در این رسانه فراگیر، ادامه یابد و روز به روز شاهد ساخت بازی هایی با سوژه توهین به مقدسات باشیم. باید توجه داشت که غرب در حال برنامه ریزی برای از بین بردن قبح مقدسات در میان جوانان مسلمان است تا نسل بعد (جوانانی که در آینده حاکمیت کشورهای اسلامی را در دست خواهند داشت) نسبت به تعصبات دینی که مانعی جدی بر سر راه نفوذ غرب خواهد بود، بی تفاوت باشند و زمینه نفوذ هر چه بیشتر غرب به ممالک اسلامی و غارت منابع آن ها را فراهم نماید.
از این رو، در این مقاله قصد دارم تا با معرفی اجمالی چند نمونه از این بازی ها، خانواده ها و جوانان عزیز را با بخشی از ابعاد توهین ها در بازی های رایانه ای آشنا نمایم. لازم به ذکر است که تحلیل کامل تک تک این بازی ها در آینده ای نزدیک در بلاگ قرار داده خواهد شد.
خداوندی که جسم دارد و ناتوان است!!
یکی از مواردی که در برخی از بازی های رایانه ای به شدت مورد هجو قرار می گیرد، موضوع خداوند و ناتوان نشان دادن اوست. در چندین بازی مختلف، خداوند به شکلی مادی توصیف شده، عاری از خطا نیست و حتی توان لازم برای رسیدگی به امور بندگان خود را ندارد! به عنوان نمونه می توان به بازی های Black & White و El Shaddai: Ascension of the Metatron اشاره نمود.
Black & White:
در این بازی شما در نقش خدا بازی می کنید. طی یک اتفاق، کودکی درون دریا گرفتار می شود و پدر و مادرش از خدا می خواهند که او را نجات دهد. در این هنگام صدای آن ها به عرش رسیده و سپس خداوند در قالب یک دست بزرگ، در زمین ظاهر شده و کودک را نجات می دهد. پس از این واقعه است که خانواده کودک توانمندی های خدای ناجی را برای مردم روستای خود بازگو می کنند و از آن به بعد، خدا در قالب بت و عبادتگاه مورد پرستش قرار می گیرد. بازیکن باید در قالب خداوند، به مردم سرکشی کرده و دعاهای آن ها را مستجاب نموده و برای آن ها معجزه نماید!
در این بازی قدرت و توان خداوند به میزان پیروان و عبادت کنندگان وی بستگی دارد و هر چه تعداد آن ها بیشتر باشد، اقتدار خدا نیز بیشتر است و می تواند معجزات پیچیده تری انجام دهد. البته خدا در این بازی تنها نیست و خدایان دیگری نیز در سرزمین های اطراف وجود دارند که می توانند قلمروی او را تهدید نمایند. به همین منظور، بازیکن باید برای نبرد با خدایان دیگر نیز آمادگی کافی داشته باشد. برای این کار، در بازی دو راهنما تعبیه شده است: یکی روح خوب و دیگری روح پلید که هر یک سعی در راهنمایی و یا اغفال خداوند دارند! از همین رو هم خدای موجود در این بازی می تواند خوب مطلق و یا بد مطلق باشد.
اما نکته توهین آمیز دیگر در این بازی، وجود حیواناتی است که مورد تعلیم و تربیت مستقیم خدا قرار می گیرند و به عنوان سفیران او، به سرزمین های اطراف فرستاده می شوند و با تشویق و تنبیه، مردم را به عبادت خدا دعوت می کنند. در مورد این بخش، بیش از این توضیح جایز نیست و تحلیل آن را به شما خواننده محترم واگذار می کنم.
نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
قائل شدن جسمانیت برای خداوند، اعتقاد به وجود چندین خدا، هویت بخشی به خدا فقط به واسطه وجود پیروان برای او، وابستگی خدا به بندگان و نیاز به پرستش، توهین به شأن و مقام انبیاء.
El Shaddai: Ascension of the Metatron
فرشتگان سقوط کرده در زمین فساد به پا کرده اند و با ایجاد لایه ای از غبار، مانع کنترل خداوند بر بشر شده اند. خداوند هم برای تنبیه آن ها با مشاوره شیطان (Lucifel- وجود El در انتهای این نام به دلیل قرار دادن شیطان در زمره فرشتگان است. به همین دلیل هم برای او نامی همانند فرشتگان مقرب انتخاب شده است. مانند: Michael، Gabriel و...)، ادریس نبی (که به ایناک (Enoch) معروف است) را راهی مأموریتی می نماید تا فرشتگان خاطی را برای تنبیه به عرش بازگرداند. در این میان، شیطان لحظه به لحظه مأموریت ادریس را از طریق تلفن همراه! به خداوند گزارش می دهد و او را در جریان وقایع قرار می دهد...
نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
ضعیف نشان دادن خداوند در رسیدگی به امور بندگان، اعتماد خدا به شیطان و استفاده از او به عنوان مشاور، قرار دادن شیطان در زمره فرشتگان، ارائه چهره ای مخدوش از پیامبر خدا، رد معصومیت فرشتگان و نسبت دادن گناه و عصیان به آن ها.
خانه ای که خدا در آن نیست!!
ارائه چهره ای مخدوش از قبله گاه، مسجد پیامبر و کتاب آسمانی مسلمانان (قرآن)، از دیگر مصادیق توهین به مقدسات اسلامی در بازی های رایانه ای به شمار می روند. نشان دادن این مکان ها به عنوان جایگاه شر و پلیدی و نمایش قرآن در کتابخانه شرورترین افراد، نشان از عمق کینه و نفرت کفار از اسلام و مسلمین دارد. بازی هایی چون Resident Evil 4&5 و دیگر تولید شرکت Capcom، یعنی Devil May Cry 3 و بازی Clive Barker's Undying نمونه های آشکاری از این کینه توزی ها هستند.
Devil May Cry 3
داستان بازی د رمورد دو برادر شیطان زاده است که یکی از آن ها در جایگاه خیر! و دیگری در جایگاه شر توصیف می شوند. در این بین، برادر شرور برای دستیابی به ارثیه سیاه پدر خود، اقدام به مبارزه با برادرش می نماید...
نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
نمایش فرزند شیطان به عنوان منجی و عامل خیر برای بشریت، توهین به قبله گاه مسلمین و نمایش درب خانه خدا به عنوان دروازه ای برای ورود به دنیای شیاطین.
Resident Evil 4
دنیا به علت انتشار ویروس ناشناسی که محصول آزمایشگاهی چندین کشور ابرقدرت است، دچار فاجعه ای انسانی شده و انسان ها به مردگانی متحرک تغییر ماهیت داده اند. اما در این بین، دانشمندان سازنده ویروس موفق شده اند تا در آزمایشگاه های مخفی خود در کشور اسپانیا، با خلق نوع پیشرفته ای از این ویروس، گونه ای جدید از سربازان ژنتیکی را به وجود آورند و آن را در اختیار فرقه ای از افراطیون مذهبی اسپانیایی قرار دهند. رهبران این فرقه به منظور تحت فشار قرار دادن دولت آمریکا برای توجه به خواسته های آن ها، دختر رئیس جمهور را می ربایند و اقدام به اخاذی می کنند. دولت آمریکا برای یافتن دختر رئیس جمهور و نفوذ به این فرقه، لیان اسکات کندی (Leon S. Kennedy)، محافظ مخصوص رئیس جمهور را به اسپانیا می فرستد و لیان با این گروه درگیر می شود... در این بازی برای دری که به اتاق شکنجه فرقه باز می شود، از درب مسجد النبی استفاده شده است.
نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
نمایش یک فرقه مذهبی به عنوان تروریست و عامل تهدید جهانی، نمایش درب مسجد النبی به عنوان ورودی به اتاق ترس و شکنجه و توهین به نام مقدس پیامبر و ترکیب آن با نماد فرقه شیطانی ایلومناتی.
Resident Evil 5
در قسمت پنجم این بازی، ویروس به یک کشور آفریقایی انتقال می یابد و مردم را آلوده می کند. باز هم برای حل این بحران و جلوگیری از تهدیدهای تروریستی سازندگان ویروس، یک کماندوی کار کشته آمریکایی به کمک نیروهای نظامی آفریقایی آمده و با عاملان تولید و پخش ویروس درگیر می شود. در این بازی درون اتاق یکی از روئسای گروه تروریستی، چندین جلد کتاب قرآن را می توان مشاهده نمود.
نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
ارتباط دادن گروه های تروریستی و تفکرات آن ها با کتاب آسمانی قرآن.
Clive Barker's Undying
داستان بازی در دهه 1920 اتفاق می افتاد و ماجراجویی های فردی به نام پاتریک گالووی (Patrick Galloway) را به نمایش درمی آورد. بازی در سال 1923 بعد از جنگ جهانی اول شروع می شود. پاتریک نامه ای از دوستش جرمیا کاونانت (Jeremiah Covenant) دریافت می کند که در آن به موضوعات و اتفاقات مختلفی اشاره شده و در بین آن ها از خطر جدی ای که خانواده اش را تهدید می کند، صحبت می شود.
گالووی برای ملاقات دوستش به ایرلند می رود و در آنجا با اتفاقات ماوراء الطبیعه زیادی مواجه می شود. جرمیا کاونانت یکی از پنج پسر خانواده است که با خواهر و برادرش که آمبروس (Ambrose) و لیزبت (Lizbeth) نام دارند و دو خواهر برادر دوقلویش هارون (Aaron) و بتانی (Bethany) زندگی می کند.
جرمیا در کودکی یک کتاب مخفی در کتابخانه پدرش پیدا می کند که در آن به محلی وسیع اشاره می کند که در اختیار خانواده او است. این کتاب به ظاهر، کودکانه است، اما خشم شیاطین را علیه خانواده او برمی انگیزد. زمانی که او به بزرگسالی می رسد، حس می کند که همه اعضای خانواده اش، رو به دیوانگی می روند و احتمالاً پس از مدتی خواهند مرد.
در حقیقت جرمیا تنها عضو خانواده است که این اتفاقات برایش رخ نمی دهد. نفرین کتابی که او پیدا می کند، گریبانگیر خانوده اش می شود و آن ها را به موجودات شیطانی تبدیل می کند. در این بازی در مکانی که خانه شیطان معرفی می شود و شر از آنجا نشأت می گیرد، به وفور می توان کلمه الله را مشاهده نمود.
نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
ارتباط دادن کلمه الله به شیطان و شرارت.
تحریف داستان های قرآن
ایجاد شک و شبهه در داستان های قرآنی، از دیگر موارد توهین به اسلام به شمار می رود. در این بازی ها سعی شده تا بر خلاف نص صریح قرآن، نابودی اقوام مختلف را به عوامل طبیعی ارتباط داده و مجازات الهی را داستانی خیالی و به دور از حقیقت جلوه دهد. بازی Uncharted 3 از همین دست بازی هاست.
Uncharted 3: Drake’s Deception
فردی ماجراجو قصد دارد تا با یافتن بقایای شهر ارم، به گنج های پنهان آن دست یابد. به این منظور او سفری را به صحرای الخالی آغاز می کند و در این بین با عربی مسلمان که رئیس قبیله ای بادیه نشین است روبرو می شود. عرب بادیه نشین با تعریف ماجرایی که برای مردم این شهر رخ داده، او را از رفتن به این شهر منع می کند...
ارم، شهر گمشده ای در شبه جزیره عربستان است. امروزه منطقه ای در نزدیکی شهر اوبار (یکی دیگر از نامهای ارم) در کشور عمان را مکان اصلی این شهر می دانند.
در متون باستانی از شهر اوبار (یا ارم) نام برده شده و در داستانها آمده که این شهر در قسمت جنوبی شبهه جزیره عربستان مرکز داد و ستد بوده است.
در قرآن به شهر ارم اشاره شده و در سوره الفجر آیه ۶ تا ۱۵ آمده است:
مگر ندانستهای که پروردگارت با عاد چه کرد (۶) با عمارات ستوندار ارم (۷) که مانندش در شهرها ساخته نشده بود (۸) و با ثمود همانان که در دره تختهسنگ ها را میبریدند (۹) و با فرعون صاحب خرگاهها [و بناهای بلند] (۱۰) همانان که در شهرها سر به طغیان برداشتند (۱۱) و در آن ها بسیار تبهکاری کردند (۱۲) [تا آنکه] پروردگارت بر سر آنان تازیانه عذاب را فرو نواخت (۱۳) زیرا پروردگار تو سخت در کمین است (۱۴) اما انسان هنگامی که پروردگارش وی را میآزماید و عزیزش میدارد و نعمت فراوان به او میدهد، میگوید پروردگارم مرا گرامی داشته است (۱۵)
بر پایه این داستان، شاه شداد به هشدارهای پیامبر قوم هود توجه نمی کرد و خداوند شهر را نابود کرده، همه آن را در ماسه و شن مدفون می کند، طوری که دیگر اثری از آن باقی نماند.
نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
در این بازی شیخ عرب مسلمان، روایتی تحریف شده از داستان قرآن را که بیشتر بر پایه باورهای یهودی است، تعریف می کند و در ادامه، این نتیجه گرفته می شود که نابودی شهر به دلیل عذاب الهی نبوده و عوامل طبیعی موجب مرگ مردم و نابودی شهر شده است.
توهین به صوت ملکوتی قرآن و ندای الله اکبر
جسارت به مقدسات اسلامی تنها به توهین های بصری محدود نمی شود و گاهی اوقات توهین های صوتی نیز در دستور کار هتاکان قرار می گیرد. به عنوان نمونه، می توان به بازی های LittleBigPlanet و Zack and Wiki اشاره کرد.
LittleBigPlanet
در اولین نسخه این بازی، در یکی از مراحل آن، تومانی دیاباته (Toumani Diabate) خواننده آفریقایی عرب زبان، اقدام به خواندن آیه 57 سوره عنکبوت به صورت آهنگین می کند. این در حالیست که خواندن آیات قرآن با ساز و به صورت آهنگین، عملی حرام و گناهی بزرگ محسوب می شود.
کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۖ ثُمَّ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ
هر انسانی مرگ را میچشد، سپس شما را بسوی ما بازمیگردانند.
نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
قبح شکنی از قرآن و ترویج آهنگین خواندن آن.
Zack and Wiki
در این بازی کودکانه!! موجوداتی شبیه به انسان های بدوی (یا میمون های انسان نما) وجود دارند که انجام اموری را عهده دار هستند. زمانی که بازیکن موفق به حل معمایی می شود، این موجودات شروع به شادی کرده و می گویند: الله اکبر!
نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
قبح شکنی از ندای الله اکبر، نمایش مسلمانان به صورت انسان های بدوی (یا میمون های انسان نما).
توهین به کلمه الله
Guitar Hero III: Legends of Rock
در بازی Guitar Hero III: Legends of Rock کلمه الله به شکل اهانت آمیزی در زیر پای خواننده و نوازندگان نقش بسته است. اما نکته قابل توجه دیگر در مورد این بازی، وجود شیاطینی سم دار در میان نوازندگان است که با سم های خود روی کلمه الله قدم می زنند.
نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
قبح شکنی از کلمه الله و توهین به آن.
تخریب مسجد با خوک های درون آن!
Angry Birds
در یکی از مراحل بازی پرطرفدار پرندگان خشمگین (Angry Birds)، بازیکن باید به خوک هایی که درون مسجد پناه گرفته اند، حمله کند و آن ها را نابود سازد!
به سخره گرفتن جهنم!
Dante's Inferno
یکی دیگر از مصادیق توهین به مقدسات، به سخره گرفتن بهشت و جهنم است. در بازی Dante's Inferno که برداشتی از کتاب کفرآمیز دانته آلیگیری است، شخصیت دانته برای نجات روح معشوقه اش سفری به دوزخ، برزخ و بهشت آغاز می کند و در این راه با موجودات جهنمی درگیر می شود. در این بازی جهنم مکانی مادی توصیف می شود و بازیکن با قرار گرفتن در نقش دانته باید با موجودات شرور جهنم که قصد نگهداری او در این مکان را دارند، درگیر شود و پس از نابودی آن ها!! راه خود را به سمت بهشت هموار کند.
نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
در این بازی، جهنم مکانی مادی نمایش داده می شود که می توان از آن گریخت و خود را به بهشت رساند. این نوع دیدگاه دقیقاً بر خلاف آموزه های اسلام و سایر کتب آسمانی است.
توهین به مقدسات شیعیان
علاوه بر توهین به مقدسات مسلمانان، اهانت به مقدسات شیعیان نیز از دیگر اقدامات کفار در بازی های رایانه ای به شمار می رود. در برخی از بازی ها به شکلی زیرکانه در لایه های پنهانی و گاه به صورت بی پرده و علنی به مقدسات شیعیان اهانت شده است. به عنوان نمونه، می توان به بازی هایی چون قسمت اول Assassin’s Creed، بازی Undead Knights، نسخه های مختلف از بازی Prince of Persia: The Forgotten Sands و Saints Row: The Third اشاره کرد.
Assassin’s Creed
در این بازی شما در نقش یکی از قاتلین فرقه اسماعیلیه که قصد دارد با ترور برخی افراد سرشناس مسیحی و مسلمان از ادامه جنگ های صلیبی جلوگیری نماید، بازی می کنید. استفاده از نام حضرت علی (ع) در لوگوی پرچم این فرقه، تأکیدی بر شیعه بودن این گروه قاتل و خشن دارد.
نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
نسبت دادن القابی چون تروریست و خشن به شیعیان (گر چه افراد این فرقه در زمان روایت داستان از لحاظ تاریخی مرتد هستند)، نمایش خشونت رهبر این گروه (شیعه) و در نهایت خیانت وی.
Undead Knights
داستان بازی روایتگر ماجرای زندگی سه شوالیه برجسته عضو انجمنی به نام House of Blood است. در حالیکه به نظر می رسید اوضاع برای اعضای این انجمن به خوبی در حال سپری شدن بود و روزهای خوبی برای آن ها پیش بینی می شد، ناگهان اتفاق غیرمنتظره ای رخ داد. در یکی از روزها، پادشاه کرک گلادیز (Kirk Gladys) به تحریک همسر ظالمش فاطمه (Fatima)، مبنی بر کشف اسنادی از خیانت اعضای انجمن House of Blood و احتمال شورش آن ها علیه پادشاه، دستور قتل همه اعضای انجمن را صادر می نماید...
نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
در حالیکه داستان مربوط به کشور اسکاندیناوی است، اما از زنی به نام فاطمه در آن یاد می شود که با وجود اینکه در میان مردم به فاطمه مقدس معروف شده، اما بسیار ظالم و خونریز است. در این بازی نام مقدس فاطمه مورد هجوه قرار می گیرد و در ادامه به شجره طیبه نیز اهانت می شود.
Saints Row: The Third
در مورد این بازی که به "دسته مقدس ها" معروف است، تنها توجه شما را به تعداد افراد این گروه به اصطلاح مقدس و جنسیت آن ها جلب می کنم.
Prince of Persia: The Forgotten Sands
در این سری از بازی ها، شاهزاده فارس از افرادی کمک می گیرد که توجه به اسامی آن ها قابل تأمل است. در نسخه مربوط به کنسول Wii این بازی، جنی به نام زهرا راهنمایی شاهزاده را به عهده دارد و در نسخه Xbox 360 و PS3 جنی به نام راضیه که از قضا نگهبان آب ها نیز هست! با پرنس همکاری می نماید.
در نسخه Prince of Persia 2008 هم از نام فاطمه زهرا بارها و بارها در لوگوی بازی استفاده شده است. در مورد علت استفاده از این نام در لوگوی بازی، در زمان تحلیل این بازی توضیح کامل ارائه خواهد شد.
Tekken TAG Tournament 2
در یکی از زمینه های قابل دانلود این بازی به نام (Modern Oasis (Saudi Arabia ، نام مبارک "الله" در زیر پای بازیکن ها قرار داده شده است. همچنین کلیت زمین مبارزه، شبیه به طراحی و معماری ساختمان مسجد النبی کار شده است.
Call of Duty Modern Warfare 2
در یکی از نقشه های بخش چند نفره این بازی به نام Favela، حدیثی با مضمون «إنَّ اللهَ جَمِیلٌ، یُحِبُّ الجَمَالَ» ( به درستی که خداوند زیبا است و زیبایی را دوست می دارد)، از امام صادق (ع) دور قاب عکسی کار شده است که در تمام نقاط این مرحله، این قاب عکس ها درون دستشویی ها نصب شده اند!!
اگر تا به حال هیچ یک از بازی های خاص و متفاوت آقای دیوید کیج را تجربه نکرده اید ، الان و در این فصل تقریبا راکد بازی های رایانه ای ،بهترین زمان است تا با یکی از بازی های عالی او آشنا شویم و منتظر بازی بعدی او بمانیم .بدون شک آقای Davia de Gruttola یا همان دیوید کیج خودمان را می توان جزو برترین و خلاق ترین بازی سازان حال حاضر جهان دانست که او را با بازی های متفاوت و بسیار سینمایی اش می شناسیم .دیوید کیج با کارگردانی ، طراحی و نویسندگی بازینامه بازی های خود نشان داده است که چقدر در این عرصه مهارت دارد و هر کدام از ساخته هایش عناوین بسیار عالی ای هستند . او در ساخت بازی هایش سعی کرده تا هر چه بیشتر بازی های ویدئویی را به هنر هفتم ، سینما نزدیک تر کند و داستان ها و موضوع مورد نظرش را در قالب یک بازی ای به مخاطب خود تحویل می دهد که چیزی کم تر از یک فیلم سینمایی ندارد .
بازی جدید او که Beyond : Two Souls نام دارد و موضوع اصلی اش موضوعی ماورایی است که بیشتر از اینکه شبیه بازی قبلی اش یعنی Heavy Rain باشد ، شباهت بسیار زیادی به بازی دیگرش یعنی Fahrenheit ( فارنهایت ) دارد . قهرمان هر دو بازی قدرتی ماورایی درخود دارند که بعد ها متوجه این قدرت می شوند و خالی از لطف نیست که قبل از تجربه Beyond یک نگاهی هم به این اولین بازی با سبک دیوید کیج داشته باشیم .
نام : ( Fahrenheit ( Indigo Prophecy
سازنده : Quantic Dream
ناشر : Atari
سبک : اکشن ماجرایی – درام تعاملی
پلتفرم : PC و PS2 و Xbox
تاریخ انتشار : September ۲۰۰۵
بازی فارنهایت دومین بازی دیوید کیج بعد از Omikron The Nomad Soul محسوب می شود که در سال ۲۰۰۵ عرضه شده است . این بازی در آمریکای شمالی به دلیل عرضه یک فیلم با نام Fahrenheit 9/11 در نزدیکی زمان عرضه بازی ، با نام Indigo Prophecy عرضه شد که در آن تغییراتی هم وجود داشت . به عنوان مثال بعضی از صحنه های نا مناسب بازی حذف شده بودند تا بازی بتواند درجه سنی M یا همان بزرگسال را کسب کند .
قاتلی که مجرم نیست !
شخصیت اصلی بازی Lucas Kane ، یک مهندس کامپیوتر است که در یک بانک کار می کند . در یک شب برفی در دستشویی یک رستوران او مرتکب یک قتل می شود ولی بعد از انجام آن تازه می فهمد که چه کاری را انجام داده است و اوکه نمی داند برای چه این کار را کرده ، سریعا از محل حادثه فرار می کند . بعد از او پلیسی که داخل رستوران مشغول قهوه خوردن بود ، به داخل دستشویی می رود و بعد از آن است که پلیس ها هم متوجه این جنایت می شوند .
دقایقی بعد Carla Valenti و Tyler Miles دو مامور پلیس شهر به محل حادثه می آیند و با بررسی صحنه قتل تصور می کنند با یک قتلی معمولی روبرو هستند و از آنجا فقط یک کتاب اثر شکسپیر پیدا می کنند . لوکاس که بعد از آن به خانه خود رفته بود ، با یک کابوس از خواب بیدار می شود و فکر می کند که تمام صحنه ی جرم فقط یک خواب بوده ، ولی بعد از دیدن دست های خود و زخم هایی که او قبل از کشتن آن مرد ، با چاقو بر روی دستان خود بر جای گذاشته ، متوجه می شود که آن ها فقط یک کابوس نبوده و اتفاقاتی بوده اند که در حقیقت برایش اتفاق افتاده اند .
لوکاس هر روز کابوس های زیادی می بیند و همیشه چهره مقتول در ذهنش وجود دارد و تبدیل به عذابی برای او شده است . او برای رهایی از این کابوس ها تصمیم می گیرد از تنها عضو باقیمانده خانواده اش یعنی Markus Kane ، برادرش که یک کشیش است ، کمک بگیرد .لوکاس به دیدن مارکوس می رود و از قتل و ناخواسته بودن آن و دیدن تصاویر نامفهوم در زمان کشتن مرد برای او گفت و مارکوس هم به او Agatha ، پیر زنی نابینا را معرفی کرد و لوکاس برای گرفتن جواب هایش به سراغ او رفت و متوجه شد …
داستان فارنهایت آن قدر جزئیات و ریزه کاری دارد که توصیف یا تعریف آن کار بسیار بسیار مشکلی است و من نیز سعی نمی کنم آن را به طور کامل اسپویل کنم .
دیوید کیج در این بازی نشان داد که چگونه می توان یک داستان را با چند زاویه دید و برداشت تعریف کرد بطوریکه به پیکره ی اصلی داستان ضربه ای نخورد و حتی این نوع روایت به نوعی جذابیت اصلی بازی شود . به عنوان مثال در همان اولین سکانس های بازی شما نقش لوکاس را بازی می کنید که فردی را که نمی شناخته ، کشته است و فردی بی گناه جلوه می کند و باید سعی کنید آثار جرم را پاک کنید . ولی همان سکانس را این بار در نقش ماموران پلیسی دنبال می کنید که قاتل را یک فرد جانی و روانی می دانند و باید به دنبال سرنخ های این جنایت بگردید .
پیکره و بدنه اصلی داستان ، موضوعی ماورایی مربوط به حاکمان جهان هستی و رقم خوردن سرنوشت بشریت و تمام موجودات با تصمیم آنهاست و بازی قصد دارد تا لوکاس را به عنوان فردی معرفی کند که اول برای نجات و رهایی خود از کابوس ها و عذاب وجدان گناهی که مرتکب آن شده ، وارد ماجرا می شود ولی بعد ها به عنوان فردی با هدفی والاتر از چیزی که برایش تلاش می کرده ، در ماجرا باقی می ماند .
سرانجام و پایان بندی بازی با توجه به عملکرد شما در طول بازی ، ۳ صورت مختلف دارد و این پایان متفاوت بستگی به انتخاب ها و حالات روحی کاراکتر اصلی دارد و ترجیح می دهم هیچ یک از آن ها را لو ندهم .
داستان بازی از یک پیکره اصلی با فضا و اتمسفری خاکستری و غمگین و بسیار افسرده کننده که به شدت بر مخاطب تاثیر می گذارد ، تشکیل شده که تا مدت ها در ذهن گیمر باقی می ماند و شخصیت های فراموش نشدنی بازی در این اتمسفر به خوبی کار خود را انجام می دهند .
بازی فارنهایت در این بخش شاهکاری را تحویل مخاطب می دهد که می توان داستان و شخصیت Lucas Kane را یکی از بهترین داستان ها و کاراکتر های بازی های ویدئویی دانست که به معنای واقعی کلمه فوق العاده هستند و تا مدت ها مخاطب را درگیر خود می کنند .
مرز بین جانی و ناجی
بازی از نظر گیم پلی به ۲ قسمت اصلی تقسیم می شود . بخش اول بخش گشت و گذار در محیط پیرامون و تعامل با اشیاء محیط است که مانند تمامی بازی های ماجرایی متداول است و بخش دوم هم قسمت QTE ( Quick Time Event ) یا همان دکمه زنی است .
بخش اول نیازی به توضیح خاصی ندارد و تقریبا ایرادی به جز زوایای نامناسب دوربین در تعداد بسیار کمی از مراحل دیده نمی شود ولی بخش دکمه زنی خالی از ایراد نیست . QTE ها در فارنهایت تقریبا با آن چیزی که در بازی های دیگر می بینیم فرق های زیادی دارد . در بازی های دیگر در هنگام این گونه صحنه ها در صفحه دکمه ای به عنوان مثال X نشان داده می شود که بلافاصله باید آن را فشار دهید ولی در صحنه های اکشن فارنهایت دو دایره تقریبا بزرگ که هر کدام از ۴ قسمت تشکیل شده اند ، تمام مدت مبارزه بر روی صفحه نقش می بندد که هر کدام از این دایره ها نماد یکی از آنالوگ های دسته است . مثلا اگر قسمت بالای دایره سمت راست روشن شد باید آنالوگ راست را به سمت بالا فشار دهید که خود این عمل با وجود دایره ای دیگر کمی سخت تر می شود ولی این وسط سختی نیست که شما را آزار می دهد ، بلکه توجه بیش از حد مخاطب بر روی دایره ها و دکمه زنی باعث از دست دادن تماشای صحنه های سینمایی بازی می شود . در این بین یک مکانیک و المان وجود دارد که عهده دار ایجاد ارتباط میان ۲ بخش اصلی گیم پلی بازی می شود . این المان که وضعیت روحی و ذهنی شخصیت را نشان می دهد با هر حرکتی در هر بخش ، تغییر می کند و این مکانیک است که داستان بازی را هم به گیم پلی متصل می کند و در نحوه رقم خوردن داستان و پایان بندی بازی تاثیر دارد .
در کل گیم پلی بازی به خوبی با داستان بازی همراه می شود و با اینکه ایراداتی در آن دیده می شود ولی اصلا باعث ضربه خوردن به بازی نمی شود و با داستان مکمل خوبی هستند و می توان از ایرادات آن نیز به راحتی چشم پوشی کرد .
دریاچه یخ زده
دیوید کیج برای اینکه وقایع و اتفاقات طول بازی تاثیر گذاری ذهنی و روانی دوچندان و بیشتری بر روی مخاطب بگذارد ، زمان اتفاقات بازی را در فصل زمستان و سرمای شدید و بارش سنگین برف در آن فصل تعیین کرده است . تمام شهر پوشیده از برف است و همینطور بیشتر رنگ های استفاده شده در محیط بازی رنگ های سیاه و سفید و خاکستری هستند و این سرما و بارش برف به نوعی جلوه ای خاص به بازی داده اند که حتی به نوعی نماد بازی نیز به شمار می رود .
شاید در نگاه اول کمی گرافیک بازی در زمان حال که تقریبا یک نسل ( ۸ سال ) از عرضه بازی می گذرد ، ضعیف جلوه کند ولی هنوز هم عنوان قابل قبولی از نظر گرافیک فنی به شمار می رود و حتی این ضعف که در زمان خود یکی از برترین ها بوده ، با وجود طراحی هنری عالی بازی ، اصلا به چشم نمی آید و اگر در بازی غرق شوید که دیگر چیزی نمی بینید جز لوکاس و محیط سرد و برفی بازی .
نغمه کلاغ ها
Angelo Badalamenti که بعد از کار های آهنگ سازی در فیلم های David Lynch ، مورد توجه دیوید کیج قرار گرفته بود ، عهده دار آهنگ سازی فارنهایت شد . او با ساختن ترک های سنگین و اتمسفریک متناسب با حال و هوای بازی ، نشان داد که چقدر در این کار استاد است و می تواند درگیری بسیار خوبی میان موسیقی و داستان بازی برقرار کند . موسیقی در فارنهایت بسیار زیبا و عالی کار شده و در سال ۲۰۰۵ نیز بسیاری از جوایز بازی های ویدئویی مربوط به موسیقی را دریافت کرد .
قهرمانی غمگین …
بازی فارنهایت بدون در نظر گرفتن ایرادهای خیلی کوچکش یک شاهکار به تمام معناست که تجربه آن در هر زمانی بسیار لذت بخش است . من توصیه می کنم که حتی اگر به سختی هم شده ، این بازی را تهیه کرده و آن را تجربه کنید ولی قبل از آن هشداری باید بدهم که این بازی هم مانند Heavy Rain بازی ای درگیر کننده و حتی افسرده کننده است و اگر حال و روز خوش ذهنی ندارید ، فعلا به سمت بازی نروید چون خود بنده تجربه کرده ام .
نکات مثبت : داستان درگیر کننده و فوق العاده – شخصیت های قابل باور و فراموش نشدنی – کارگردانی صحنه های بازی در حد یک فیلم سینمایی درجه یک – طراحی هنری بی نقص – موسیقی گوش نواز
نکات منفی : زاویه بد دوربین در برخی صحنه ها – ایرادات جزئی بخش اکشن و دکمه زنی